22اسفند سال گذشته دختر دندانپزشکی به کلانتری 148انقلاب رفت و خبر از سرقت کیف میلیونیاش داد.وی به ماموران گفت: کنار خیابان ماشینم را پارک کردم و پیاده شدم تا به سمت مطبم بروم که ناگهان 2جوان موتورسوار به سمت من آمدند و یکی از آنها در یک چشم برهم زدن کیف مرا از دستم قاپید و پا به فرار گذاشتند.
وی ادامه داد: داخل کیفم یک سرویس طلای 10میلیون تومانی که تازه خریده بودم و میخواستم آن را به خواستگارم نشان بدهم و مقداری پول به همراه مدارک شناسایی، کارتهای عابربانکم و گوشی موبایل گرانقیمتم وجود داشت که به سرقت رفت.
خواستگار فراری
بعد از اظهارات دختر جوان، پروندهای پیش روی قاضی موسوی، دادیار دادسرای جنایی تهران قرار گرفت و با دستور وی تیمی از ماموران تحقیقات خود را برای شناسایی دزدان کیفقاپ آغاز کردند.درحالیکه تجسسها در این زمینه ادامه داشت، دختر دندانپزشک باردیگر نزد ماموران پلیس رفت و مدعی شد که سارق احتمالا خواستگار وی است. او گفت: چند وقت پیش تاجر جوانی به نام محمود برای پرکردن دندان به مطب من آمد. وقتی در حال حرف زدن با وی بودم، مدعی شد که میتواند برای من آرم طرح ترافیک بگیرد و همین ادعایش بهانهای برای آشنایی ما شد. وی افزود: این آشنایی ادامه داشت و ما مدام همدیگر را میدیدیم، تا اینکه به هم علاقهمند شدیم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم اما نمیدانستم که او نقشه شومی در سر دارد.
مدتی بعد وقتی محمود متوجه شد میخواهم برای تعطیلات عید به اروپا بروم، به من گفت که میتواند برایم ویزا بگیرد و همه اقدامات را انجام دهد. من نیز مبلغ 30میلیون تومان در اختیارش قرار دادم اما فردای همان روزی که این مبلغ را به وی دادم، ماجرای سرقت رخ داد و کیفم از سوی دزدان ربوده شد.
ابتدا تصور نمیکردم که این ماجرا به خواستگارم مربوط باشد اما درست از روز سرقت به بعد، محمود دیگر جواب تلفنهایم را نداد و به طرز مرموزی ناپدید شد. حالا هم مطمئن هستم که وی با ادعای دروغ ابتدا دست به کلاهبرداری 30میلیون تومانی از من زده و بعد 2سارق اجیر کرده تا کیفم را به سرقت ببرند. چرا که فقط او میدانست سرویس طلای 10میلیونیام داخل کیفم است و این محمود بود که از من خواست سرویس طلا را به مطب ببرم تا آن را ببیند. چرا که مدعی بود عروسی خواهرش نزدیک است و میخواهد سرویسی مشابه سرویس من برایش بخرد.
ادعای بیگناهی
بعد از شکایت دندانپزشک جوان، قاضی پرونده دستور بازداشت محمود را صادر کرد و ماموران با سرنخهایی که شاکی در اختیارشان قرار داده بود توانستند مخفیگاه این مرد را شناسایی و او را دستگیر کنند. وی بعد از انتقال به اداره آگاهی در بازجوییها خود را بیگناه دانست و به ماموران گفت: من در یکی از شهرهای شمال غرب کشور زندگی میکنم و گاهی برای انجام کار به تهران میآیم و در هتل اقامت دارم.
وی افزود: در یکی از سفرهایی که به تهران آمده بودم دچار دنداندرد شدم و به مطب شاکی رفتم. آن روز با هم آَشنا شدیم و مدتی بعد قرار ازدواج گذاشتیم. وقتی شنیدم که او قرار است تعطیلات عید را به اروپا برود یکی از دوستانم را به او معرفی کردم که برایش ویزا بگیرد و 30میلیون تومان پول ویزا را به او پرداخت کردیم. برای همین اتهام کلاهبرداری را قبول ندارم. سرقت کیف شاکی نیز کار من نبوده و اگر در این مدت به تماسهای وی پاسخ ندادم، بهدلیل این بود که مشغول انجام کارهایم بودم.
به گزارش همشهری، بهرغم ادعاهای پسر جوان، بازپرس پرونده با توجه به اظهارات ضدو نقیض او در بازجوییها، برای وی به اتهام سرقت و کلاهبرداری قرار بازداشت صادر کرد و در حال حاضر تحقیقات از وی برای کشف دیگر جرائم احتمالیاش ادامه دارد.